صلح واژه غریب در سرزمین من

برای رسیدن به آرامش باید دری آهنین بر روی گذشته و آینده کشید و تنها به زمان حال اندیشید.دیل کارنگی

صلح واژه غریب در سرزمین من

برای رسیدن به آرامش باید دری آهنین بر روی گذشته و آینده کشید و تنها به زمان حال اندیشید.دیل کارنگی

یک دهه پس از اشغال

   هفتم اکتبر ۲۰۱۱ دهمین سالگر آغاز حمله نظامی آمریکا به افغانستان با شعار مبارزه علیه تروریسم می باشد.   

  

 

 

     وزارت دفاع آمریکا در روز هفتم اکتبر 2001 همزمان با حمله نظامی به افغانستان اهداف نظامی­ این کشور را در شش مورد ترسیم نمود.   

1-  با حمله نظامی به مواضع طالبان در افغانستان برای رهبران و حامیان آنها واضح شود که پناه­ دادن به تروریسم برای آمریکا و متحدانش قابل پذیرش نیست. 

2- بدست آوردن اطلاعات نظامی برای تسهیل در عملیات­های آتی در برابر القاعده و طالبان 

3- گسترش روابط با گروه­های مخالف طالبان در خاک افغانستان   

4-ایجاد مشکلات و موانع فزاینده در برابر طالبان در استفاده از خاک افغانستان به عنوان پایگاه مناسب و راحت برای عملیات­های تروریستی 

5- تغییر  موازنه نظامی به مرور زمان با ناکار کردن سیستم تسلیحاتی طالبان که عمدتاً مبتنی بر جنگ رو در رو در افغانستان می باشد 

6- حمایت بشردوستانه و فراهم ساختن زندگی مناسب برای افغانها که شرایط ناراحت کننده­ای را در دوران رژیم طالبان سپری کرده اند.[1] 

 با تامل در این اهداف می توان به طور قاطع بیان داشت که آمریکا در یک دهۀ گذشته در هیچ یک از اهدافش دستاورد قابل قبول در افغانستان نداشته است.  
  
 اوباما در دهمین سالگرد اشغال افغانستان اظهار می دارد که: بعد از یک دهۀ سخت، میخواهیم  جنگ افغانستان را با مسوولیت کامل خاتمه دهیم.
 
 درحالیکه اهدافی را  که آمریکا در یک دهه گذشته طراحی و به اجرا درآورد هیچکدام ثمره ای در بهبود وضعیت امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور نداشته است این سخن آقای اوباما هم بلوفی بیش نیست.  
فراتر از جنگ در افغانستان،  ابعاد مختلف اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی کشور  متاثر از حضور نیروهای خارجی، شکننده و نامطمئن می باشند.  
برای مثال شبه دموکراسی که در افغانستان به لطف غرب پایه ریزی شد در طول یک دهه گذشته باز هم به سان نظامهای پیشین به دامن قوم گرایی فرو غلطید و هرگز نهادهای دموکراتیک که نمایندگی واقعی از کل مردم افغانستان نماید، در طول این سالها شکل نگرفت. 
 
 در حوزۀ اقتصاد نیز اقتصاد بازار، کشور را به سوی وابستگی مطلق پیش برده است. تولید کننده گان داخلی توان مقابله با کالاهای وارداتی ارزان قیمت چینی را ندارند. بنابراین باید انتظار تبعات ناشی از اقتصاد فلج را تا مدتهای مدید باید در نظر داشت. 
یکی از بزرگترین دستاوردی که غرب به آن می بالد. ایجاد فضای باز سیاسی و اجتماعی در افغانستان به مدد شکل گیری نظام دموکراتیک است که گسترش کمی و کیفی رسانه ها و آزادی بیان اهم این دستاورد است. اما واقعیت این است که فضای باز موجود در افغانستان تا اندازه زیادی در مسیر درست قرار نگرفت. بعضاَ دیده شد که برخی رسانه های خصوصی مروج بی بندوباری، ابتذال و هتاکی نسبت به مسئولین حکومتی و غیر حکومتی شدند و نظارت و کنترل مناسبی انجام نگرفت. این مساله نه تنها آزادی بیان را به شکل موثر قوام نبخشید بلکه به دلیل عدم هدفمندی مناسب منجر به شکل گیری فضای بی تفاوتی در برابر رکن چهارم دموکراسی نیز شد. امروز حکومت سخت ترین انتقادات را از جانب رسانه ها دریافت می کند اما به دلیل بی تفاوتی خاصیت سازنده آزادی بیان از بین رفته است.  
  
 
به نظر می رسد غرب به بزرگترین دستاورد خود در افغانستان دست یافته باشد البته  آن دستاور بزرگ پیروزی بر طالبان و یا شکست جبهه افراط گرایی نیست. هدف ایجاد رابطه همزیستی  میان انگل (آمریکا ) و میزبان (افغانستان) بود (رابطه میان انگل و میزبان درعلم  زیست شناسی مطرح می باشد)که تا حد زیادی محقق شده است.  
امروز وضعیت افغانستان به مراتب اسفبار تر از یک دهه قبل است اما سخنان آقای اوباما مبنی بر اینکه وقت آن رسیده جنگ افغانستان را به پایان رساند بیانگر همان وضعیت همزیستی است که شکل گرفته و بیماریهای مزمنی که عارض کشور افغانستان شده است و نیاز همیشگی به یک انگل که در لباس حامی مردم افغانستان در آمده است منجر می شود تا رد پای انگل همواره بر افغانستان باقی بماند.  
  
تنها جمله ای که به نظرم می رسد این است که "باید هوشیار بود" 
 
 

1. Pierre Bernasconi and Others,” Foreign Support of the U.S. War on Terrorism”, Report for Congress, Congressional Research Service,2002, p 1

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد